بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت ولی عصر ارواحنا فداه
«اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»
دختر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم (فاطمه زهرا سلام الله علیها) براى من، اسوه و الگویى نیکو است
ما باید راه فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمیگوییم که حتّی تورّم قدماها اینقدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم. مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همهی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمیگوییم که یک تنه در مقابل جامعهی بزرگ زمان خود ایستاد؟ در قضیهی حضرت صدّیقهی طاهره سلاماللهعلیها، نکات خیلی مهمّی وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابی تطبیق میکند، این است که همهی این افتخارات و کارهای بزرگ و مقامات عالیِ معنوی و دستنیافتنیِ آن انسان والا و آن زنِ بینظیر تاریخ بشر و سیّدهی زنان عالم، و ضمناً همهی آن صبرها و ایستادگیها و موقعشناسیها و کلمات پرباری که در این زمانها از ایشان صادر شده است و همهی این حوادث بزرگ در دوران کوتاه جوانی این بزرگوار اتّفاق افتاده است. فاطمهی زهرا زن الگو و نمونهی اسلام است. زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی فاطمهی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمه زهرا(س) باشد این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همهی دوران انقلاب همین کار را بکند.
اسلام، فاطمه – آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی – را به عنوان نمونه و اسوهی زن معرفی میکند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هم وزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.ظهور فمینیسم و رواج آن نشانة بحران در تفکر معاصر غربی محصول رنسانس است . فمینیسم در تمامی شاخهها و جلوههایش، هدف و نتیجهای جز ایجاد اختلاف و ناسازگاری بین دو جنس و تشدید بحران عدم تفاهم انسانها ندارد.فمینیستها با نادیده گرفتن نقشها و کارکردهای ویژه زنان و مردان سعی در ایجاد همانندی مصنوعی و بعضاً حتی انقیاد مردان توسط زنان دارند. گرچه فمینیسم در واقع زنگرایی و مبارزه با تحقیر زنان است، اما این نهضت امروزه، خود به تحقیر زن میپردازد.
شوهرداری، مادری، فرزندزایی و موارد دیگر که از کمالات و افتخارات زن محسوب میشد، امروزه از سوی فمینیستها به شدت مورد حمله قرار میگیرد. هر چند هدف اصلی نهضت فمینیسم مبارزه با تبعیض و بیارزش نمودن زنان از سوی مردان بود، اما امروز نقش بیاعتبار و بیمنزلت ساختن زنان را خود آنان برعهده گرفتهاند. امروزه و در عصر پسانوگرایی به رغم بهبود وضعیت زنان نسبت به گذشته، زنان به گونهای دیگر عصر بردهداری نوین را سپری میکنند و وضعیت آنان در جوامع مدنی غربی بسیار رقت بار است. زنان غربی هنوز به عنوان کالای جنسی در تبلیغات سینمایی، تلویزیونی و مطبوعاتی به شمار میایند و از آنها به عنوان ابزاری برای فروش کالاها بهره برداری میشود. این زنان ابزار توسعة اقتصادی و جذب سرمایه های داخلی و خارجی جوامع غربی اند، نه موجودی انسانی، جالب این که فمینیست های غربی این امر را به عنوان پیروزی بزرگ مبارزات خود قلمداد میکنند.در جوامع غربی با شعار استقلال، آزادی و کسب قدرت زنان در قالب فمینیسم،اساس بنیان خانواده فرو ریخته و حال نوکران و مزدوران آنان در تلاش اند که آن الگو های شکست خورده وغیر انسانی را به رنگ و لعابی فریبنده در جامعه اسلامی ایران اجرایی کنند.
اندیشة فمینیستی از آثار تفکرات سکولاریسم، لیبرالیسم و اومانیسم است و تنها در قلمرو «هوس مداری» و «آزادی مطلق» و «عدم توجه به وحی و احکام دینی» قابل طرح است و لذا به هیچ وجه با حقیقت و ماهیت دینی نسبتی ندارد، به همین جهت شعارهای سطحی فمینیستی برای جامعه اسلامی وصلهای ناچسب است.فمنیسم و اسلام ، به لحاظ اختلاف در مسائل پایه و میانی با یکدیگر ناسازگاری داشته و اصطلاح «فمنیسم اسلامی»ترکیبی خود متناقض وپارادوکسیکال است. همچنین تلاش هایی که برای آشتی میان نصوص دینی وآموزه های فمنیستی صورت گرفته ،در واقع نوعی تفسیر به رای وتحمیل پیش فرض ها بر متن دینی است و کسانی که درصدد ارائه تفسیرهای ناصواب و بدون ضابطه و تخصصی از متون دینی ما، نوعی فمینیسم اسلامی را پدید میآورند در واقع به دامان التقاط و روشنفکری یا عوام فریبی درغلتیدهاند.
در زمانه ای که ارزش ها بی ارزش می شوند و پلیدی ها خط و مشی جامعه، در زمانه ای که جبهه استکبار که برای ترویج فساد و ابتذال در جامعه اسلامی ما از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند، بایدکه منتظران موعود و داعیه داران صراط مستقیم از پا ننشینند و تمام قد به دفاع از آیین راستین و حق بپردازند. برای آنکه در این عصر حیرت و سرگردانی و در پس گمراهی ها، راه روشن را بیابیم لازم است که تفسیر روشنی از مبانی معرفتی داشته باشیم،لازم است در این راه به اسوه ای اقتدا کنیم و از او مدد جوییم. اسوه ای که حقانیت و کرامتش بر ما روشن است.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها